نجوا



 

 


 

تقدیم به همه ی  مادران عزیز


 

 


می رسی نامه ی بر باد ولی بعد از مرگ
من تو را می برم از یاد ولی بعد از مرگ"*
من اسیرم به غمت، بندی زلفت شده ام
می شوم عاقبت آزاد. ولی بعد از مرگ
گفته ای بر سر قبرم قدمی می آیی
می شود خانه ام آباد ولی بعد از مرگ؟
راضی ام، من به خدا راضی به مردن هستم
می شود گر دلتان شاد ولی بعد از مرگ.
یاد من یاد غزلهام اگر افتادید
یاد این قطعه ی فریاد. ولی بعد از مرگ
بنویسید به سنگ لحدم: راه نگار.
عاقبت سوی من افتاد ولی بعد از مرگ
عاقبت پای به روی سر من نیز گذاشت
دلبر آمد سوی میعاد ولی بعد از مرگ
ای غزل! نامه ی من! می رسی آخر به نگار
می رسی نامه ی بر باد ولی بعد از مرگ
*احسان افشاری

 


 

 

 

من، شباهت های دردآلود با در» داشتم
از فشار بی کسی دیوار، در بر داشتم
تکیه ام بر شانه ی دیوار بود و مثل در
از عبور او دلی در سینه پرپر داشتم
می گذشت از من، عبورش درد و درمان بود و من
سخت بر اعجاز چشمی ناز، باور داشتم
دست در دست یکی که من نبود، از من گذشت
قژقژی در سینه انگاری ترک برداشتم
چینی قلبم ترک برداشت، ویران تر شدم
دردهایی بود و من، یک درد دیگر داشتم
می رود با یاری جز من، می رود با رفتنش
مثل زلف او به باد آنچه که در سر داشتم
من گذرگاهی برایش بودم و از من گذشت
او شبیه دیگران. من دیده ای تر داشتم
"هر که آمد ، ضربه ای بر من زد و از من گذشت
من، شباهت های دردآلود با در» داشتم"*
*مژگان عباسلو


 

 


شد قسمتم از عشقِ تو غم، دربدری هم
رفتی، نگرفتی دگر از من خبری هم

از غربت چشمان تو پیداست، که از من.
نه نام و نشان مانده، نه حتی اثری هم

قبل از تو کمی غصه اگر داشت جهانم.
بعد از تو نصیبم شده چشمانِ تری هم

رسوایی و دیوانگی و فاصله کم بود.
در فالِ من افتاده کمی بی ثمری هم

جز هجمه ی بی رحم خزان بر تنِ این دل.
جامانده کمی خط و نشان از تبری هم

گفتم غزلی از تو بسازم، نشد اما.
عاجز شده از وصف تو "فاضل نظری" هم

#طاهره_اباذری_هریس


 


دریافت


 


دریافت


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها